همه حرفام بهش بزن منم مادر شوهرم راضی بود پدر شوهرم راضی بود میگفتن ی پسر داریم پیشمون باشه الان بعد سال هممون ناراضی هستیم هنوزم هر چی شده بازم گوشت کردیم دو طرف بچم اذیت میشه اذیت میکنه دیشب دختر من تا صبح مریض بود خواهر شوهرم خوب دیشب نرسیدی ب بچت تا صبح نزاشت ما بخابیم انگار من میخاستم سرفه کنه باور نمیکنی ما چ قدر باهم خوب بودیم اصلا اگه براتون بگم ی داستان طولانی میشه ولی امان از این که دیگه من رفتم سر کار مهمون میمد خونم میگفتن شما میرین فروشگاه خرید میکنید در صورتی ک میگفتم شمام بیاین میگفت چرا دستگاه تسویه آب دارین اصلا کسی باورش نمیشه مادر شوهرم اینجوری باشه اینقدر زن خوبیه در شوهرم همینجور ولی این خونه شراکتی همه را خراب کرد دعواشون میشه خودشون با دختراش سر من. خراب میشه چند روز پیش پسر خواهر شوهرم با مادرش دعواش میشه میاد اونجا من پایین بودم شریع هم رفتم بالا ولی خب فهمیدم خواهر شوهرم قهر کرده ک تو دخالت میکنی تو زندگی ما از دستت آرامش نداریم
من دخترم کوچیک تر بود خیلی کباب دوست داشت براش میدرستیدم خواهر شوهرم گفت هی بوی کباب راه میندازه خودشونم درست میکنند ولی میگفت بچش کوفت بخوره چرا کباب میپزه اصلا ی حرفایی ی دعوا هایی ی جنگ هایی الان قهر کنی خیلی بهتر از گند زدن تو حرمت هاس تو آرامش هاس گ بعدا برسی بهشون ما سرمون اومده ک من دارم اینجوری برات ميگما دوست ندارم ی خانواده دیگه بلاهایی ک سر ما اومد سرشون بیاد زمانه گرونی هست حیف آدم پولش حرام بشه