بچه ها شاید باورتون نشه اما من یازده سالی میشه که ازدواج کردم اما اصلا نشده یبار پیش شوهرم خودخودم باشم... هر وقت نشستم با ذوق حرف زدم زده تو ذوقم، یاهم مسخرم کرده...
الان خونه مامانم هستم بابام از سرکار که رسید مامانم چایی آورده براش و نشست از اتفاقای امروز گفتن...
یه لحظه دلم برای خودم سوخت که هیچوقت ننشست که حرفم رو گوش بده...