جاری خیلی پررو

جاری پررو جاری منه منو دیده میگه داداشت چک داره بده به ما فلان چیزو بخریم گفتم نه چون بد حسابن، بعد گفتم چرا از خواهرت نمی گیری میدونی چی گفت، گفت می ترسم نتونیم پاس کنیم چک رو ، یعنی براش مهم نبود چک داداش من پاس نشه 

جالب اینجاست وقتی قرض می گیرن چند ماه بعد که آقام زنگ میزنم ناراحت میشن چرا زنگ زدی هر وقت پول گرفتن کم کم دادن مثلا صدتومن صدتومن، بعد از جریان چک منو دید گفت آقام ناراحت شده چک ندادین منم گفتم چون خانواده شوهرم بد حسابن داداشم اعتماد نمی کنه، تصور کن از یکی دیگه از برادرای شوهرم قرض گرفتن پنجاه تومن پنجاه تومن دادن دویست تومن مونده بود خانمش پیغام داد دیگه نمی‌دیم پولتون رو کادو آوردیم برا بچتون این باشه جای اون  از پررویی این بشر در حیرتم

شیطونی بچهاشو به رخش بکش

به بچها تذکر بلند بده

یا بگو کسی یادتون نداده مهمونی شلوغ نکنید

یا به جاریم بگو کار و زندگی نداری همیشه همراه مامان میای؟

بگو خوب می‌چسبه میای میخوریو دعوت نمیکنی

یا میتونی غدا کم بذاری برا مادرشوهرم به اندازه بکش 

برا اونا کم باشه

میگم باید قبلش شوهرت در جریان باشه تا تو جمع ضایعات نکنه که اوضاع از این بدتر میشه

دفعه بعد ک تشریف اورد بگو مثلا دوشنبه ما میایم خونتون

ب مادرشوهرت هم بگو شما هم بیا دور هم باشیم

بعدا ب شوهرت بگو خودش دعوت کرد گفت دوشنبه بیاید