۲۰ سالمه واقعا اینجا دارم عذاب میکشم پدر که دیونه ۲۴ ساعته اه و ناله میکنه که مثلا مریضه هزار بار دکتر بردیمش از منم سالم تر بود همش بهم دستور میده یه لیوان آب میخواد باید من واسش ببرم نگید پدرته و حق گردنت داره این بشر از وقتی دنیا اومدم یه هزار تومنی خرجم نکرده همش خورده و خوابیده برادر بزرگم خرجمو داد از طرفی خواهر برادرام همش اینجان من بدبختم باید پذیرایی کنم نفری دوتا بچه هم دارن خونه که نیست تیمارستانه خودمم که افسرده ۲۰ سال از عمرم گذشت یه روز خوش ندیدم گفتم دانشگاه قبول شم درست میشه نشد کی قراره من یه زندگی نرمال داشته باشم بخدا پیر شدم 😔