باهاش کات کن
کاملا حق با توعه
یعنی هیچکدوم یذره عقل نداشتن بعد از چهلم مادربزرگ بیان
پسره هم که فقط تو فکر زن گرفتن بوده دیگه هر کسی همون بهتر که کنسل شده
باور کن حکمتی بوده برات
خدا دوستت داشته که این وصلت صورت نگرفته
خانواده درست و حسابی نبودن که اصول ابتدایی تعامل رو نمیدونستن!
از خواستگاری و بهم خوردنش و اینا هیچی نگو.
اگه پرسید چرا مثل قبل باهاش صمیمی نیستی بگو به عنوان دوست صمیمی ازت انتظار داشتم تو غم مادربزرگم که خودت میدونستی چقدر دوسش داشتم باهام همدردی کنی.چیزی از ازدواج و اینا نگیا.فقط بگو به عنوان دوست صمیمی
پسره داغه فقط به فکر زن گرفتنه حالا هرکی شد شد
اوهوم ،فقط طفلی مادربزرگم ...
فککن من چقد وابستش بودم که الان حدود پنج ماه از فوتش میگزره من هنوزم که هنوزه شبا کلی گریه میکنم بخاطرش ...
چون ندیدمش و فوت کرد
من شهر غریب بودم اومدم خونه دیدم نیست خوابیده رو تخت بیمارستان...
ایشون حتما اون دختر خانمو پسند کرده بود بعد شما پیشنهاد شدی و خاهر یا خانوادش اصرار داشتن شما رو ببینه،
و خب طبیعتا نمیشد اونا رو بیشترزین معطل کنه خانواده دختر منتظر جواب بودن احتمالا ایشون عجله شون واسه این بود شاید اون دختر خانم هم خواستگار دیگشون منتظر بودن و ...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
