ببینید امیدوارم شناسایی نشم فقط گیجمو استرس دارم میگم شرایطو ببینید نظرتون چیه .ما باهم توزندگیمون اصلا مشکل اساسی که بخاطر جنگ کنیم نداشتیم فقط یه ادم مغرور بودکه کلا بی محلی میکرد منم بخاطراینکه لجشو دربیارم به خودم تهمت زدم که بسوزه بلکه بیشتر محبت کنه و پیگیرم باشه ولی همون باعث شد جداشیم و هرچقدر التماس کردمکه دروغ گفتم من کاری نکردم فقط سرلجبازی خواستم بیشتر غیرتی شی اون حرفهارو زدم ولی قبول نکرد که جداشدیم و الان باپسرم زندگی میکنم الان مثل اینکه پشیمونه میگه خودمون خراب کردیم من زنی بهترازتو ندیدم هیچکسیو جرتو نمیتونم کنارم تحمل کنم تااخر عمرم تنهامیمونم خونه بابام تا ببینی دروغ نمیگم .پشیمونه ازاینکه اونموقع باورنکرده خب منم بچگی کردم اشتباه بوده حرفم ولی خب ازبی محلیاش میسوختم ولی خیانت ندیدم ازش معتاد نبوده دست بزن نداشته ازنظر مالی سطح بالا بودیم ولی سربچگیه من نابودشد زندگیم حالا انگار پشیمونه میگه یروز ببینیم همو حرف بزنیم پسرم مونده تو گلوم اونم داره تباه میشه این وسط شما جای من باشین چیکار میکنین؟جوری رفتارکنمکه نیاد سمتم یا تلاش کنم درست شه زندگیمون ؟وقت مشاوره هم گرفتم ولی ادمی بودکه مسیولین بچه و زن گردن نمیگرفت نکه پول نده ولی توبحث دکتربردنو اینا تنبله ولی گزاشت درسمو بخونم ازاد بودم تو رفت امد اهل توهین نیست اصلا باخانوادم جوره واقعا زندگیمون زبانزد بود انگار خوشی زده بود زیردلمون درسته مشکل های ریزبود ولی نه درحدی که جنگ کنیم ماحتی یکبارهم بهم فحش ندادیم سرهم دادنزدیم
حاجی شناختمت😂
والا بهتره برگردی
من ایرادی تو همسرت نمیبینم
خوشحال باش ک دوباره میخوادت
بهتره به زندگیتون فرصت دوباره بدی شرایطی که داشتی خوب بوده عزیزم
همسر باقیم دیگه چه صیغه ایه😂😂🤣🤣🤣🤣
چند وقته طلاق گرفتید
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
