هرادمی ی قلقی داره.اگه از این ادماس کدلش میخواد تو خونه لباسای جینگول مستون بپوشی بگو من دلم میخواد واسه تو تیپ بزنم و لباسای خاص بپوشم خونمون یکی باشه ممکنه یهو بیان من خجالت میکشم.ببین انتحاری عمل نکن.ک ی دفعه از ته بخوای حل کنی.اول خونه ها جدابشه تو غذاتو جدا کن.بعد درو کلید کن.بعد کم کم ادامه بده تا کلا جدابشین.تو باید اعتمادشو ب دست بیاری
همه مردا همینن
بهش محبتکن
مثلا یه لیوان شربتی براش بیار بغلش کن بوسش کن
بگو میخام باهات صحبت کنم وقتی شروع میکنی سعی کن همش از خوبی های خانوادش بگی به قول اون دوستمون ک گفتن توپ رو بنداز زمین اونا بگو شاید اونا راحت نیستن
یا اینکه در جواب اون حرفش بگو عشقم مگه میشه من جایی برم و به تو نگم
همیشه هر کاری خواستم بکنم بهت اطلاع میدم
از خانوادش پیشش بد نگو
بگو دوس دارم خونم جدا باشه
دلمون تنگ بشه دعوتشون کنیم
یا بریم خونشون سر بزنیم
یه جورایی باید قلق شوهرت دستت باشه
وقتی اینو گفت بهش بگو درسته اونا راحتن ولی این قضیه دو طرفس من دلم میخاد جدا باشم که احترام ها حفظ شه
تو ام داری اونجا زندگی میکنی دیگه خودش و خانوادش تنها نیستن ک
چیکار کرده باهات که انقدر ازش میترسی😑
مظلوم گیر اورده🤨
عصبی شدم😠
داخل یه خونه زندگی میکنید یا دو طبقه جدا از هم؟
ولی روزی هزار بار خودمو لعنت میکنم که چرا قبول کردم بیام تو یه ساختمون
تو حماقت منو نکن
اصلا آرامش ندارم تو زندگیم
تنها ارزوم شده خونه خریدن و خلاص شدن از اینجا
ترو خدا برای منم دعا کن خونه دار بشیم🥺😔
حرفاتو به شوهرت بزن فقط مهربونتر
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
