اول از همه ببخشید اگه بد تایپ کردم
حتی اگه خیلی خیلی دوست دارید طرفو منه احمق اینکارو کردم و کلا نظرم راجع اون فرد عوض شد ولی هنوزم با تمام وجود دوستش دارمممم😞💔 قضیه بر میگرده به ۸ ماه پیش ابان پارسال که من یه دل نه صد دل از این پسره خوشم اومد و ۸ سال از من بزرگتره ۳۲ سالشه خب اولش ما فکر میکردیم اونم تیک میزنه و.... و کلا اکیپ من و دوستام با رفیقش که حدود ۵۰ سالشه به عنوان همکارمون و بزرگترمون خیلیییییی صمیمی بودیم بخاطر همین این رفیقش متوجه شده بود موضوع رو و به دوستام گفته بود که به دوستتون بگید این کلا فِلَته نه به دختر حس داره نه پسر گفت تا الان یه دخترم تو زندگیش نبوده نه که نباشه من معرفی ام کردم نمیخواد و...... بعد من دیگه ولش کردم اما خبر رسید که رفیقش رفته بهش گفته اونم گفته بود میدونی که از کسی خوشم نمیاد و.... بعد همین رفیقش با من قرار گذاشت که باهام حرف داره و.... بعد که رفتم برگشت گفت به جون مامانم بهش گفتم اینجوری گفته عاشق یکی شدی که لیاقت نداره من حتی بهش گفتم بیا با دختره حرف بزن یه مدت شاید اوکی شدی اما گفته نمیخوام رفیقش گفته تا آخر میخوایی مجرد بمونی ؟ گفته آره بعد رفیقش به من گفت این کلا با زنا مشکل داره حتی مادرش گفت خالش خیلی دوستش داره ولی این با اونم مشکل داره گفت کلا بهش از شوخی میگم اون زنه نگاه میکنه ما رو هول میشه بعد گفت کلا بی حس چجوری بگم و.... که از اون عصبانیت گفتم مشخصه لازم نیست بگید عقیمه گفت آفرین دقیقا کلا میل جنسی ام نداره فکر کنم ختنه کردنی اینو از ته زدن و.... گفتم مهم نیست ولی واقعا خدا شفاش بده
حالا من از آذر ماه به یوسیله ای شاید بتونم به طور مستقیم باهاش همکار بشم به احتمال زیاد نمیدونم بشم یا نه