من دیدم دیروز با پدر و مادرش خوشه، منم با پدر و مادرم خوشم، اونم مثل من کار میکنه و تفریحم میکنه، منم مثل اون کار میکنم تفریحم میکنم، پس به جای اینکه همش ذهنمو درگیر اون کنم، زندگیمو همینطوری با آرامش ادامه میدم تا وقتی که پشیمون بشه، پشیمون که شد یه قرار باهاش میزارم، روز قرار خیلی مودبانه میرم با خودش و مادرش حرف میزنم، اگر هم در مورد اشتباهات من صحبت کردن من خیلی آروم بهشون میگم حق با شماست، اما تا اون روز از کارم و زندگی در کنار خانوادم لذت میبرم