من مادرم غذا میداد بهشون تو حیاط و الان اینا موندگار شدن و کلا تو حیاتن. منم اتاقم پنجره داره چسبیده ب حیات یه مدته تموم بدنم میریزه بیرون چون حشره میاد بخاطرشون و خود مامانمم مدااام غر میزنه که خسته شدم فلان. یکی هم تو خونه داریم . نمیدونم چهار تا گربه ی تو حیاتو چیکار کنم😭 از دست مامانم روانی شدم فکر مسئولیتشونو نکرده الانم همش جنگ و دعواست سرشون