پسر من سه سال و ده ماهه
بازار شامه خونم همیشه
من مدام به خودم میگم ی روزی میرسه میرن سمت خودشون خونه تر و تمیز ساکت و مرتب بعد میشینیم اه میکشیم که کاش پاشن با نوه ها بیان بریزن بپاشن پخش و پلا کنن که خب خیلی اوقات نمیان
پس لذتشو ببر رها کن حرص نخور خونه تم مرتب میشه خلاصه