چه چرت و پرتا به مامان و ابجیم اجازه نمیدن بیان ؟ خیلی ببخشیدا ولی اونا خر کی باشن که بخوان اجازه ندن مادرت توی عروسیت باشه ؟ چقدر شما ها نرم خویید واقعا که نمیزنین توی دهن کسی که واستون تصمیم گیری میکنه
من بودم هیچ حرفشون به گلگیر چپم هم نبود و عروسی رو میگرفتم
دیگه شش ماه که حداقل گذشته مثلا بابات الان خوشحال تر میشه توی زندگیت چالش باشه ؟ ما بخاطر کسی عروسی رو به هم نمیزنیم مرگ کسی به معنی نیستی و نابودی اون آدم نیست که فقط از بین آدم ها رفته همین اونایی که مرگ آدم ها رو مساوی عدم و نیستی میدونن اینطوری به روز و تاریخ حساسن و هر چیز چرتی رو مساوی احترام میدونن مثلا اگر به جای سالگرد میگفتن دو سالگرد تا دو سال باید عروسی عقب میفتاد؟ این یک سال رو کی تعیین میکنه چرا این یک سال مثلا یک سال و نیم نیست چرا سه سال نیست چرا شش ماه نیست ؟ این عدد چیزی هست به جز تفکر سنتی ؟ وای چقدر بدم میاد از آدم هایی که گیر رفتار های سنتی و رسم هستن یه جوری بهش میچسبن انگار آیه قرآن نازل شده