نردهای زندانمو کسی نمیبینه😔
فک کنم صبح باهزارامید بیداربشی....ولی شوهرت حتی جواب سلامتم نده...یکسره اخم وتخم کنه محل نده خرجی نده...دست بزن داشته باشه...بهونه گیرر باشه...با بچها لج کنه دعواشون کنه....تمام اجازه ام دستش هست نمیزاره کاری کنم...کاش بمیرم یا بمیره
خسته ام........
چقدر تو منی
من بلد نیستم راه حل بدم اما میتونم باهات همدردی کنم 🥺🥺
خانوادت حمایت نمی کنن؟
منم خیلی دلم گرفته دوس دارم به مجردیم برگردم هیچ دغدغه ای بجز اینکه مامانم نمیذاره ابروهامو بردارم نداشته باشم.... همسرمن کتک نمیزنه گاهی اوقات خیلی هم خوبه اما امان از زبون نیش دارش که همیشه یه چیزی واسه نیش زدن به من داره.....
قبل ازدواج متوجه نشدی اخلاقش منظورم دوران عقد ونامزذی ولی انگار خدا همه رو یه جور گرفتار آفریده من خودم یه جور دیگه اذیتم خدا همه رو نجات بده
شوهرم شب یه حرفی میزنه که تا مغز استخونم میره و روز فراموش میکنه کلا.... الان زنگ زده با خوشی احواامو میپرسه اخه دیوس من الان حال و احوال کردنتو میخوام چیکار.....
یکبار برو پزشکی قانونی و ازش شکایت کن ولی به جریان ننداز که نفهمه اگه بعدا خدایی نکرده اتفاق بدتری افتاد یه مدرک ازش داشته باشی
میدونی مشکل من چیه....ازش میترسم.....حقوق خونده...میترسم فردایی اگر شکایت کنم یکاری کنه نه بچهامو بهم بدن نه مهریه امو
باورت میشه خونه خریده بمن میگه مستاجریم تو خونه ای که واسه خودشه میشینیم ولی بمن میگه اینجا مستاجریم خونه بنام مامانش هست
