من اتاقم پنجره اش به سمت کوچه است و روبه روش پارکه بزرگی هست چند شب پیش یه گروه پسر شب جمع شده بودند و با صدای بلند باهم حرف میزدند قشنگ زیر پنجره ی اتاق من
و جالبیش این بود داشتن پز دوست دختراشون رو بهم میدادند و عکس نشون هم میدادند ..متاسفم بابت این جمله ولی وقتی عکسای دوستاشون رو نشون میدادند همه باهم بلند میگفتند اوعععععع عجب مالیه و هرکسی راجب یه چیزه دختره نظر میداد و حتی یکیشون بادوستش تماس گرفت و گذاشت بلند گو و وقتی قطع کرد دوستاش کلی حرف بد پشت دختره زدند که من جیگرم آتیش گرفت و واقعیتش واقعا بابت وجود همچین آدمایی متاسف شدم .
و اینکه یکیشون دوستش چادری بود و حرفایی که پشت اون دختر چادری میزدند هزار برابر بدتر از بقیه دوس دختراشون بود . به حدی که من از اتاقم رفتم بیرون .
خاستم این رو بگم و اینکه اگه اون دخترا این حرفا رو میشنید مطمئناً روزی هزار بار ترجیح میدادند بمیره