مامانم زنم زد گفت جمعه با مامان بزرگ میایم خونتون (بچه ها اونا شهرستانن)مامان بزرگم بخاطر بچه داداشم میخواست بره خونش اونم برگشته گفته مهمون میخواید بیارید با خودتون؟؟😐من با بچه شرایط ندارم مامانم گفته مگه مامان من بچست مگه میخواد چیکار کنه؟جمعه میاد شنبه میره میخواد بچه رو بیینه مامانم خیلی ناراحت شده میگه یعنی قرار نیس فامیل های من برن خونه پسرم؟؟؟این از ما خوشش نمیاد بچه ها الان میاید میگید خب لابد شرایط نداشتع ما همیشه وقتی میریم آشپزی میکنیم ظرف میشوریم کمک میکنیم
بحث انگار اینه که خوشش نمیاد از ما کسی بره ظهرش کنار داداشم زنگ زد با یه لحن دیگه و گفت بیاید و خیلی مهربونو اینا مامانم گفت من نمیرم حالا قرار شد من و خواهرم بریم ولی دلم شکست نمیدونم انگار بهمون بی احترامی شده