چقد بدم از همچين ادمایی دو رویی میاد شمام هروقت داداشتون بود پیشش یا لحن خودش اروم دلسوز بگو فلانی راستش دل مامانم شکسته و فلان حتما حتما قضیه رو بگو اون مار افعی برا خودش میگه شوهرس اره اینا نیومدن خونه من مامانت قهر
کاش خودتون یروز بچه دار شید بفهمید مهمونداری با بچه چقد سخته خودتون بشورید و بپزیدم بازم مرتب کردن و کارای خونه بعدش با میزبانه خودشم شب موندن که داستانی داره بخصوص بچه رفلاکسیو کولیکی داشته باشی فاجعه اس
اسی بشین سر جات
سبک نکن خودتو
برگشته گفته با شما راحتم و اینا از نظر آشپزی گفته
مثلا منظورش اینه به ما میتونه املت بده ولی جلوی مامان‌بزرگم نمیتونه
غلط کردهههه ما ۲ روز میریم برمیگردیم اونم بخاطر دیدن بچه
به مامانم گفته من با شما راحتم و اینا
ما نریم فکر میکنه کم آوردیم مگه خونه اونه؟
راه میدم در حد سر زدن پسر من این مدت ی بلایی سرم اورده با همه قطع رابطه کردم فرصت سرویس رفتن ندارم ب این فکر میکنم که ۵ ۶ نفر بیان خونمون شبم بمونن برام واقعا کابوسه با این بچه مهمون هرچقدم بشوره بپزه میزبان باید بالاسرش باشه
یعنی ما که فاصلمون ۶ ساعته حق نداریم بخاطر برادر زاده ۳ مهمون بریم ۲ روزه برگردیم؟؟؟به خدا جونمون در میره براشون مامان و بابام از هیچی دریغ نکردن تا توان داشتن و از دستشون برمیومده کمک کردن ولی نمیدونم چرا اینطوری میکنه
حالا شاید سادگی کرده این حرف رو زده و منظور بدی نداشته زیاد این قضیه رو گنده نکنین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
