آه ای جان مادر من بی تو و تو بی من چه میکنی؟
سرگرمی من نگریستن به اسباب بازی های تو و تصور خیال دست های کودکانه ات هنگامی که اخرین بار دستانت را به نشان خداحافظی برایم تکان دادی
سرگرمی من رویاهای شبانه ایست که تو در انها هستی
سرگرمی من در انتظار بودن برای توست
سرگرمی من گوش جان سپردن به تیک و تاک ثانیه های ساعت دیواریست که گویی او هم دیگر خسته از گذر زمان است
سرگرمی من دیدن کوه هاییست که گویی انها هم مرا به نظاره ایستاده اند و به استقامتم، احسنت گویان سر تعظیم فرود اورده اند
سرگرمی من نوشتن است از تو از یاد تو از خاطرات تو .. که قلم هم دیگر از نوشتن تقدیرمان رنگ باخته
سرگرمی من گریه های گاه و بی گاه است برای تو
سرگرمی من بند زدن به قلب شکسته ایست که که گویی تمام تیکه هستند به جز یک تیکه که آن هم تویی
تنها تیکه ی جامانده ی قلبم، کجایی؟؟!!
چگونه فراموش کنم آن آخرین بغل گرفتنت را
چگونه فراموش کنم اولین کلمه هایت را
چگونه فراموش کنم خاطراتت را
ای جان مادر سرگرمی تو چیست!
ای جان مادر کجایی؟
ای جان مادر تو بی من چه میکنی؟
به انتظارت نشسته ام ای عزیزقلب شکسته ام
یا مهدی ادرکنی.....