بگو ببینم، تاحالا بدنت برات عجیب شده؟
یعنی چی که ۵ تا انگشت داریم؟
دیدی لختت چقدر عجیبه؟
عجیب نیست که ما روی پلکمون موهایی به نام مژه داریم؟
موهای ساعدت مثل چمنزاره و هزاران باکتری ساکن این ساوانا هستن.
مویرگهای آبی پشت پلک و گردنت شبیه رگههای سنگ مرمرن.
ترکهای پشت زانو و رون و باسنت شبیه موجهای روی یه رود زلالن.
لاک نیمهپاک شده و هلال ناخنات شبیه ماه شب ۴و ۵ و چالههای ماهن.
مردمک و قرنیهت با همدیگه شبیه نوک یه کوه آتشفشانیان.
تیرگی و دوندونای زیر چشمات شبیه قهوه و حبابای روشن.
کبودی روی زانوت شبیه لکهی روی پوست موزه.
جوشهات شبیه تپههای خاکی روی مریخن.
باد موهات رو مثل برگای درختا و چمنها حرکت میده.
گاهی معده و رودهت مثل پریدن یه قورباغه تو تالاب صدا میدن.
عجیب نیست ما انقدر با طبیعت عجین شدیم؟
عجین چیه... مگه ما خودمون طبیعت نیستیم؟