از بچگی هیچ محبتی ندیدم و با حرفای سرکوفت کننده بزرگ شدم تو از عهده هیچ کاری برنمیای تو عرضه هیچکاری رو نداری
شدیدا ادم وابسته و احساساتی هستم حتی اگر یکی یروز هم بهم محبت کنه بعد بره احساساتی میشم گریه میکنم
دلم خیلی داغونه لطفا ارومم کنین از تجربه خاتون بگین چطور وابستکی هامو کم کنم و ...
خوبه که
پارسال همکارم یه اقا پسر بود که خیلی اقا و مهربون بود همش بهم انگثزه میداد و تخریبم نکرد اولین ادم زندگیم که بعد سالهای عمرم بهم انکیزه داد و تخربم نکرد
دوساله بهش فکر میکنم البته دوسش دارم
نمیتونم از بچگی همش اسیب دیدم یه بچه هفت ساله بودم که همش سرکوفت زدن بهم حالم خیلی خرابه
تاثیراتش تا زمانی روت میمونه که بش فکر کنی تاثیر روحی مثل تاثیر جسمی نیست که گذر زمان درستش کنه شما باید فراموشش کنی اگه این مورد کوچیک ب ظاهر بزرگو نتونی رد کنی فردا هیچ مشکل بزرگی رو نمیتونی باش کنار میای واین دنیا مراحل زیادی داره که باید طی کنی آدما هرچقدر بزرگتر میشن مشاکلشونم باشون بزرگ میشه پس با این برهه قدیمی خداحافظی کن و ب آیندت نگاه کن تو کودکی کودک بودی حالا ب قولت سرکوفت خوردی الان که بزرگی خودت داری خودت سرکوفت میزنی گذشته اسمش روشه تو حتی نباید برا دیروزت اذیت شی همش هدفت امروزو فردات باشه
