انقدر توی اون خونه داد زد سرم منت کرد انقدر منو اذیت کرد این ۱۱ ماهی ک الآن یک‌ماهه اونجا نمیرم عقدیم شوهرم پنجشنبه جمعه میاد ولی کم کم داره صداش در میاد ک چرا ت نمیای
منم هی بهونه میووردم یا دلیل واقعیش میگفتم
اصلا نمیتونم حتی صداشون بشنوم تا مرز سکته میرم طبیعیه؟
راهکار بدین بهم دیگه تحمل ندارم چیزی بگه اصلا آدمی نیستم ک دهن جوابی کنم
مادرشوهر❌️مادر یزید✅️
به هر حال نمیتونی هیچ وقت نبینیش که عزیزم
انقد تابو درست نکن برا خودت
منم از خونه مادرشوهرم متنفرم ولی خب بعضی وقتا مجبورم برم شما هم برو کاری به کارش نداشته باش یه شام برو بیا
منطقی با همسرت صحبت کن
ازش زمان بخواه بگو بهم ربختم بابت اتفاق خونه شما
اعتماد بنفست کمه....اژدها که نیست...برو روانشناس تا کمک کنه....اون مادر شوهرته....الان نری خونش...بعد ازدواج چی...اون نمیاد خونه پسرش؟؟....بهتره رو خودت کار کنی....
ببین اصلا توجه نکرد
حرفی هم زد نیشخند بزن
اصلااا بی تفاوت باش
ناراحت نودتو نشون بدی بدتر میکنه
اینو‌واقعا بهم ثابت شده
جوابشم نده که فردا نگه بهم توهین کرد که شوهرتم بخاطر مادرش باهات دعوا کنه
اگرم درمورد خانوادت گفت بگو. احترام خودتونو‌نگه دارید لطفا در مقابل احترام احترام بزارید!
وقتی انقد ترسو و بی دست و پایین چرا ازدواج میکنین واقعا😐
از مادرشوهرم میترسم؟چه چیزایی میشنوه ادم
نمیتونی از حقت دفاع کنی چجوری زندگی مشترک تشکیل دادی عاخه
عزیزم تعادل نگه دار. نمیشه که نی برو کوتاه باش و برگرد
شماهنوز عقدی لزومی نداره انقدر بری بمونی
بنداز گردن پدر و مادرت بگو خانواده ام راضی نیستند من زیاد بمونم
توی عقد همچین رفتاری داره باهات؟؟؟
غروری خانواده‌ای عزت‌نفسی چیزی هم داری؟
