منم یه پسر خاله دارم
سیاه زشت
بعد منم زشتم همش بهم توهین میکنه و میکرد
یه بار کوچیک بودیم کنار هم نشستیم قبلش گفت بزرگ بشم میرم کنار یکی خوشگلتر میشینم
شانس من باباش پولداره وگرنه به ایندش خوب میخندیدم
حسود بدبخت چند سال پیش به بی تی اس و اینا علاقه داشتم اومده بهم میگه اینا گین و فلان تو چرا دنبال میکنی یا اومدخ بود عکس دوستشو نشون میداد میگفت نگاه کن چقد زشته بقیه دخترا دنبالشن😑 حالا بماند که چرا میاد اینارو بهم بگه
ازش با تمام وجودم متنفرم خیلی بهم بد کرده و چون بچه بودم باهم بازی میکردیم من از دیدنش خوشحال میشدم این ار ز بچگی همه چیرو میدونست و تازه ازم سو استفاده هم کرده بود وقتی حتی نمیفهمیدم این رفتارا یعنی چی وقتی یادم میاد میخوام بکشمش و خودمم بکشم که نمیفهمیدم این نجس منظورش از این کارا چیه
همه فکر می کردن عاشقشم از جمله خودم ولی باورت میشه از وقتی که باهام بازی نکرد حتی بهش فکرم نمیکردم فقط در حد همبازی بود و تمام
این به خودم ثابت شده مطمئنام که دوسش ندارم
ولی بازم وقتی میبینمش لال میشم دلم می خواد یه حرف میگه جوابشو تمام و کمال بدم ولی همه چیرو بدتر میکنم همش ازش فرار میکنم که باهاش رو در رو نشم
وقتی رو در رو میشم لال میشم لبخند می زنم دوست دارم بیشتر پیشش بمونم ولی اینا همه حس هایین که به همکلاسیام داشتم و دارم مدلمه
حالم داره از خودم بهم می خوره کاش هیچوقت باهام همبازی نمی شد منم احساس نمی کردم اون خیلی باحاله
همبازی دختر نداشتمبچگی خانوادمون همشون پسرن یک دخترم هس که همش از اینایی بود که میشست کنار دیگران غیبت گوش نیداد