سلام من ده سال ازدواج کردم فکر میکردم محبت کنم بهش یاد میگیره بهتر میشه فکر میکردم بلاخره یواش یواش بهتر میشه ولی بدتر شد شوهرم اصلا محبت وتوجه نمیکنه بهم بگذریم از داد زدن ها ش وقتی حوصله نداره فکرش مشغوله ...حس تنهایی داشت خفم میکرد افسرده شدم تا اینکه باهاش حرف زدم چند وقت بهتر بود دوباره شد همونی که بود دوباره باهاش حرف میزنم دو روز خوبه بیست روز همون جوری سرد بی محبت نه زبون محبت داره نه دست نوازش وضعیت نزدیکی افتضاح شده بعضی روزها یک کلمه هم باهم حرف نمیزنه چیکار کنم با سرکوب کردن احساسم وقلبم دیگه نمیتونم ادامه بدم
یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.
من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.
تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.
سخت هست اما مثل یک مرحم عادت میکنی شاید یروزایی دوباره فکر کنی بهش ولی اگر سرت سلوغ باشه دیگه نه&nbs ...
من خانواده ودوستی هم ندارم پدر ومادرم فوت شده یه داداش دارم دور ازم گاهی خیلی احساس تنهایی میکنم زندگیم هم پر از مشکل وفشار اقتصادی...واقعا با سر گرم کردن خودم به یاد گرفتن یه جیزی میتونم ادامه بدم تا کی؟
مادر احمقش راه و رسم زندگی کردنو به پسرش یاد نداده ...برو به مادرشوهرت گلایه کن..بگو چطور بچه تربیت ...
نه اصلا توصیه نمیکنم از شوهرتون واسه این چیزا برید پیش خوانوادش گلایه کنید ، این از ناپختگی میاد هیچوقت نذارید دشمناتون شاد بشن از دعوا و قهر و بحثا وموضوعات زندگیتون