سلام دوستان،پسرم پنجشنبه شب به شدت تهوع داشت ومدام حالش به هم میخورد، بردمش بیمارستان آمپول و دارو دادن و همونجا مصرف کردیم خوب شد اومدیم خونه، از فرداش اسهال خیلی شدید شده که آب ازش میره دیگه،شنبه بردمش دکتر آمپول آمیکاسین و مترو نیدازول و دمپریدون و یوموگی داد براش،دیروز و امروز آمپولاشو زدم داروهاشو دادم ولی تاثیر نکرده،همش میگه دلم درد میکنه و وقتی چیزی میخوره سریع هضم نشده دفع میکنه،باز بردم دکتر گفت کاریش نمیشه کرد و فقط دوز مترونیدازول رو برد بالا و گفت صبر کن ولی بچه آب شده،یه جا دیدم دمکرده زردچوبه،یه دمکرده اسفند، شما امتحان کردین چیزی جواب بده؟
خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار میکشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله میشویم وبی صدا میمیریم..
خرداد ۱۴۰۳ : میشه لطفا برای پدربزرگم دعا کنید؟ دیابت زده به چشمش بیناییش فوقالعاده ضعیف شده. هر چند ماه میبریمش شیراز پیش دکتر فروردین به چشماش شوک الکتریکی میدن / دی ۱۴۰۳ : پدربزرگم فوت کرد. دیگه الان چشماش خوبِ خوب شده / بیاید برای رفتههامون فاتحه بفرستیم؛ اونایی که از زندگیمون رفتن ولی از قلب و خاطرمون نه. سفرشون به سلامت.