داستان آشنایی منو اون اینطوری بود که
آشنا شدیم رفتیم بیرون پسر خوبی بود اولاش خیلی زود زود پیام میداد زنگ میزد بعد از یه مدت مثلا ۲ روز غیب میشد منم مثل خودش رفتار میکردم اگه زنگ میزد زنگ میزدم و خیلی سرد برخورد میکردم
من اصلا راجب چک کردن گوشی و این چیزا باهاش صحبت نکرده بودم چند وقت بود شک کرده بودم بعد از ۵ ماه رابطه گفتم اینستاتو چک کنم دیدم با چند تا دختر چت کرده میگفت فامیلامونن نمیزاشت چت بخونم منم باهاش کات کردم
هستید بقیشو بزارم؟؟؟؟