اولش بگم که قراره تعلیق شم پس خوبی بدی دیدین حلال کنین. خب بریم سر داستان
من دانشجو بودم تو شهر خودمون
همه روزه کلاس داشتم تا چهارشنبه به جز سه شنبه. سه شنبه کلاس نداشتم ولی به خونه میگفتم تا عصر کلاس دارم. داداش بزرگم صبح ساعت ۱۰ منو میرسوند دانشگاه از اونجا دو س پسرم میومد دنبالم میرفتیم تا ساعت ۸ شب
میرفتیم کوه دریا جنگل حتی مسافرت یک روزه هم میرفتیم😐😂
اینم بگم که همین کارام باعث شد نرمال ازدواج نکنم مجبور شدم سخت کار کنم چون معتقد بودم کسی منو نمیگیره و قرار نیس ازدواج کنم.