هی سرش دادمیزنه
دیروز میگعت خونمون نیا
میگفت چرا وقتی نبودم اومدی؟ما همسایه ایم بچم فرار میکنه میره مادرشوهرم اذیتش میکنه دخترمم ول کنش نیس
چه مادربزرگی
من از خدامه اینطور باشه...برعکس مادرشوهر من بچه هامو مادر صدا میزنه میگه ب من بگین مامان من دوتا پسر دارم خودش ۳تا پسر بازم از پسر خسته نیس
یه جوری کن که ازت حساب ببره نه بزنیشا
مراقب بچت باش نره تا بهش بی احترامی نشه
اونا هم سنی ازشون گذشته میخان آرامش داشته باشن تو خونشون
وقتی به بچتون میگه خونمون نیا شماروبه بچت بگو نه عزیزم منظور مامانبزرگ این نیست که کلا خونشون نری چون مامانبزرگا نوه هاشونو خیلی دوست دارن و دوست دارن هرروز ببیننش.
بعدم بچتو باخودت پارک وپیاده روی ببر تاسرگرم بشه دل ازمامانبزرگش بکنه
خب نزار بره ،شاید دیگه حوصله نداره
سعی کن بچت با خودت بره و بیاد اونا هم الان وقت استراحتشون
خب راست گفته وقتی نیست چرا بره تو خونش حالا اگه برعس بود شما نبودید مادر شوهرت میرفت خونتون ناراحت نمیشدید؟
ولشون کن ی مدت دیگه دخترت همچین ازش زده میشه ک نگو
ولی تو اگه هی بگی اتیش ب پا کنی بعد ی مدت شوهرت میگه تو باعث شدی
مطمئن باش اگه دخترت اذیت بشه نمیره..
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
