منم وقتی حالم خیلی بد میشه
برای سگ غذا میبرم بهش میگم دعام کن
شوهرم یاد گرفته نمیزاره من ببرم میگه بده من ببرم میره خودش بده
ولی در کل گره از مشکل ادم باز میشه
من برای یا کریم ها غذا میریزم میگم برسه به روح پدرم
حتی روی روفرشی برنج اینا میریزه اونارو تو حیاط تکون میدم کبوتری گنجشکی یا کریمی میاد میخوره میگم برسه به روح پدرم