میشه بگید چطور تونستید ب این ترس غلبه کنید و خودتون راضی کنید دوباره ازدواج کنید؟؟
من خیلی میترسم دوباره ی مشکلاتی پیش بیاد ک قابل حل نباشن یه ترس نسبت ب این دارم ک‌دوباره بخام با کسی اشناشم ی گارد دارم
واقعا سخته همش میگم ادم تو همون ازدواج بسوزه بهتره تا این ترسای مضرخرف و خدایی نکرده مشکل تو ازدواج بعد
من عقد بودم اما بازم ادم ی سری خوبیا میبینه از همسرش همش میگم نکنه نفر بعدی عوض بشه و هیچ خوبی نداشته باشه
اگر متاهلی
تمرکزت بگذار روی همین زندگی
اگر جدا خواستی بشی به ازدواج مجدد فکر نکن فقط جدا شو
اگرم جدا شدی باید یک مدت با طرف ارتباط داشته باشی تا شناخت پیدا کنی
من از همون ترس واسترس سالهاست که دیگه ازدواج نکردم
گاهی نباید به هر طریق موند گاهی طلاق اولین و آخرین راه هست من تاپیک قبلی ها رو خوندم خوب که تموم کردی اون خانواده اش هم می‌دونستن اصلا نباید از اول پا پیش میزاشتن
درست میگی حتی مشاور دادگاهم گفتشون شما با این کارتون ی دخترو مطلقه کردین و نباید پا پیش میذاشتین..
اما چون همسرم مهربون بود و دلش پاک بود میگم شاید فرجی میشد یا بهتر ازین وضعه ک اینقد بدبین شدم نسبت ب اینده😞
منم دقیقا عین تو 😐متنقر شدم از ازدواج
ی گاردی دارم ک نگم
خیلی میترسم
ازدواج مجدد خیلی ریسکه ولی شما خداروشکر نه رفتی زیر یه سقف نه بچه داری خیلی راحت دوباره میتونی زندگی تشکیل بدی البته اینبار با شناخت دقیق‌تر و بیشتر دوست من با وجود یه پسر دوباره ازدواج کرد و آلان بهترین‌زندگی رو داره همه که بد نیستن نگران نباش
عزیزم...خواهرانه میگم ازدواج مجدد ریسک بالایی داره بنابراین حتما حتما وقتی موردی برات پیش اومد به یک مشاور حاذق و خبره مراجعه کن تا مجددا اشتباه نکنی.
بارعايت حد و حدود و خط قرمزها حتما زیرنظر خانواده با طرف مقابل به مدت حداقل 6 ماه و یا حتی بیشتر ارتباط داشته باش.
توی مدت آشنایی نشانه هارو نادیده نگیر و از اونا الکی نگذر و توجیه نکن.
مراجعه به مشاور رو جدی بگیر.
