امروز رو احساساتم پا گذاشتم برا اتفاقاتی که افتاده بود و روز دختر حاضر شدم با دختر همسرم ۳ سالش با خواهرش
با دختر خودم و همسر بریم بیرون .....بچه ها هیچی نفهمیدن که اون خواهرش گفتیم بابا ندارن
دروغ نگفتم چون خواهرش که دختر چند موقت همسرم بوده پدرش ولشون کرده رفته
.....
خلاصه سرتون درد نیارم
به بچه ها خیلی خیلی خوش گذشت
ولی