دختر و پسرم ۱۳ سالشونه داشتن درس میخوندن توی اتاق من در و بستم که صدا مزاحمت براشون ایجاد نکنه چون پسرای کوچیکم خیلی شیطونن و .... نگید چرا بستی ... بعد وقتی خواستم میوه ببرم تو نزدیک در که شدم دیدم داره در مورد ل.ز و .... صحبت میکنن نتونستم تحمل کنم در و سریع باز کردم بشدت بد رفتار کردم و پسرم و فرستادم اتاق خودش
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
برخوردتون اشتباه بود.نباید عکس العمل نشون میدادین.بعد باید با هر کدوم جدا و دوستانه صحبت میکردین که از این رابطه چی میدونن و چی باعث شده در موردش حرف بزنن
تنها دلیل ادامه دادنم تو روزهای سخت فقط تو بودی مامان.بمونی برام عزیزتزینم
توروخدا شما خودت و بذار جای من میتونی آروم برخورد کنی واقعا خواهر من؟
حق داری عزیزم.جو زندگی الان با زمان ما فرق کرده بچه ها خیلی چیز هارو زودتر و بیشتر متوجه میشن.با عصبانیت و دعوا کردنتون چیزی حل نمیشه.حتما آروم که شدین جداگانه باهاشون حرف بزنین.بگین عزیزم از این نسئله چقدر میدونی.حتی براش سر سبته
در مورد رابطه توضیح بدین.بهش بکین که این تو سن تو طبیعیه که در مورد این چیزها کنجکاو بشی و بخوای بدونی و چه چیزی باعث شده که بخوای در موردش صحبت کنی
تنها دلیل ادامه دادنم تو روزهای سخت فقط تو بودی مامان.بمونی برام عزیزتزینم