یاده ی چیزی افتادم
من ی دوره تنها بودم دوست داشتم با ی پسری دوست شم تجربه کسب کنم
تو شبکه اجتماعی یه پسره بهم پیام داد آشنا شیم؟ منم اوکی و دادم
عکسمو خواست منم بهش دادم خیلی ازم خوشش اومد گفت همش بع ازدواج فکر میکنم
بعد منم ازش عکس خواستم ی عکس داد 😑😑😑
اولش گفتم شاید اینجا بد افتاده چنتا دیگه خواستم داد دیدم اوه اوه اصلا ب دلم نمیشینه
بهم گقت تو هتل کار میکنه اسمش محمد بود نمیدونم چرا با اینکه چهرش زشت بود باهاش بازم صحبت کردم