ماز اول ازدواج حسرت همه چی به دلم مونده هر کسی که میبینم ازدواج میکنه و توقعاتش رو برآورده میکنن دلم به حال خودم میسوزه که همش سوختم و ساختم و هیچ کاری برام انجام نداد نه خودش نه خانوادش
ولی برای جاریم که یه آدم فقیر بدبخت بود از اول همه کار کردن بهترین مراسم ها و هدیه ها
احساس حقارت میکنم که من چرا از اول هیچ کاری برام نشده که الان بعد پنج سال همیشه حسرت میخورم شوهرمم برام ارزش قائل نیست که یه تولد یا سالگرد بگیره از اول حتی حلقمم خودم خریدم الان شوهرم میگه میخواستی نکنی
مردا همشون همینن
من فکر میکنم چون از همون اول به کم قانع شدی
خواسته های جدیدت هم توقع به حساب میاد
بابت خرید قبلی که انجام دادید باید تشکر کنه و بگه عزیزم جبران میکنم برات مرسی که هوامو داشتی نه اینکه بگه میخواستی نکنی
شوهرمنم همین بود
روز ب روزم پرروتر شد اخرم جداشدیم
شما باید کم کم ازش درخواست کنی یهویی لج میکنه بدتر میشه
حالا خریدا مهم نیس یه اشتباهی بوده ک تموم شده
کاش اخلاقشون خوب بود کاش شعور داشته باشن این مدل مردا کاش معنی دوست داشتنو بلد باشن
و خیلی کاشای دیگه ک آدم پشیمون نمیشد از ازدواج باهاشون و تحمل کردنشون
به جاریت میگی فقیر بدبخت
یعنی هرکس خونه پدرش هیچی نداشت حق زندگی نداره
فقط شماهایی که وضع مالیتون از اول خوب بوده حق زندگی و لیاقت دارا بودن دارید
خوب خداروشکر خدا خودش مبدونه به کی چقدر بده 😏😏😏
از بلاهایی که سرت میاد تعجب نکن
خوب تقصیر اون دختر چیه
چون تو روستای دوز افتاده بوده باید سرشو بزاره بمیره ؟؟ اون زرنگ بوده شما خام و ساده
خامی و بی تجربگی شما تقصیر جاریت که نیست ....
اگر ابن حرفارو به زبون بیاری بدتر از این سرت میاد ...
جای این حرفا به زندگیت ادامه بده بقیه زندگیتو تلخ نکن
به کسی توهین نکن کسی رو مسخره نکن وگرنه به روزگاری برتر از اون دچار میشی
تمام حرفات تحقیر جای زندگی و شخصیت جاریت بود از عواقب حرفات بترس
جاریت خوشگلتره از شما؟
چرا حلقتو خودت خریدی 🥲باید یکم مراسماتو اهمیت داد تا طرف بفهمه احساس کنه ازدواج کرده
