سزارین دومم نزدیکه بچه اولم رو قراره بزارم پیش مادرم
دلم از الان خونه انقدر غصه میخورم سه سال و نه ماهشه یک شبم بدون من نخوابیده منم به شدت بهش وابستم همش اشکم درمیاد توروخدا دعا کنید راحت بگذره زود بگذره همین الانم با اشک تایپ کردم
هم زایمان کردی امضابده مرخص بشی
چه خوب فاصله نذاشتی هم بازی همن دیگه احساس تنهایی نمیکنه شما هم راحت به کارات میرسی
نگران نباش عادت میکنی همزمان به چندتا کار برسی فقط برنامه ریزی کن
بچه ی اولم کم کم درک پیدا میکنه که شما نمیتونی همه وقت دراختیارش باشی
انشالله بسلامتی زایمان کنی
عزیزم
یک شب که بیشتر نیست میگذره
اگه امکانش هست از الان فاصله های کوتاه تر بذارش خونه مامانت تا عادت کنه
منم وضعیت شما رو دارم فقط دخترم ۴ سالشه
خودمم همین فکر رو میکنم ولی سختمه باز...
میدونم من بالاسرش نباشم غذا نمیخوره مامانمم بهش سخت نمیگیره میگه ولش کن
خدا به دادم برسه نمیدونم نگران زایمان دومم باشم یا بچه اولم
این روزاهم شبا نه خواب درست حسابی دارم نه روزا جون دارم خیلی شرایط سختیه
سلام درمسیرعشق جونم خوبی ببخش پیام میدم همونطورکه گفته بودی من باردارشدم زمانی که گفتی ولی شماگفتی یه پسرسالم وصالح امامن رفتم سونوگفت دختره قبلا هم یه دعانویس گفت بچه دارشدی اسمش بذارعلی یامحمد ینی اونم میگفت پسره تمام علاعمم هم پسره ولی یباررفتم سونو۱۸هفته گفت دختره حالاخودم خیلی شک دارم چکارکنم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
12 ثانیه پیش
12 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
