دقیقا منم موافقم ✅
بخدا وقتی خوندم که خواهرشون قرض دادن باخودم گفتم خداروشکر
عزیزم من حتی نمیتونم از مادرم قرض بگیرم
حتی نمیتونم از خواهرم قرض بگیرم داشته باشه میگه ندارم کمکی بهم نمیکنه بارها پشتمو خالی کرده وتازه حسادت داره از پراید گرفته تا اتومات که عوض میکردم میگفت بدرد نمیخورن الانم که راه دوره متاهل ومنم خونه مستقلی خودمم چندبار کارهایی که کرده پشتم گفتن اونو مادرم گفتن من چون لاغر شدم از فشارهای عصبی که بهم میدادن گفتن این یعنی من مواد مصرف میکنه ای خدا چی بگم که اگه بخوام بگم کوه اشک میریزه
مادرم یکبار که چندماه قبل پیشش رفتم خودش به زور ۳تومن نقدی آورد به زور داد بهم گفتم پس من اجاره خونه رو بدم بعدش بهت برمیگردونم ۳تومن رو
دقیقا چهارروز بعدش ماشینم گذاشتم تعمیرگاه خونه خودم دوره گفتم برم خونه مادرم که تاماشین حاظر شه رفتم نیم ساعت نشد باهام بحث راه انداخت اومدم بیام از خونه بیرون حواسش نبود هنوز کامل خارج نشدم زنگ زد به داداشم گفت فلانی ماشین الکی میزاره تو خیابونا میاد اینجا از ما پول بگیره چندروز قبل بهش ۳تومن دادم وفلان
رفتم تو خونه ۳تومن براش زدم همون لحظه و خدافظی کردم
دیگه ۳ماه نرفتم تاالان خودش هراز گاهی زنگ میزنه
تازه همه این اتفاقا وقتی افتاد که من عید اونجا بودم وخواهرم اومده بود باشوهرش عید اونجا چندروز من کوزتی خونه مامانمو میکردم خواهرم دست به استکان نمیزد
باید خداروشکر شکر کنین که خواهرتون واسه یک ساعتم پول داد
پدرتون واسه یک ساعت پول بده عزیز دلم الان بد زمونه ای شده هم خون به هم خون رحم نمیکنه
ببخشید رو پشت شما ریپلای کردم عزیزم❤️❤️