سلام عصر پاییزی اتون بخیر 😍
خب و اما کارهایی که کردم امروز
چند وقت پیش به دخترم قول داده بودم که آش کشک بذارم
چون ما سیر میزنیم به آش ،قرار شده بود روزهای چهار شنبه و پنج شنبه درست کنم که مدرسه و دانشگاه نباشه 👌
صبح زود نخود خیس کردم ...یک کیلو
لوبیا چیتی نداشتیم تو فریزر تموم شده بود
یک و نیم کیلو لوبیا چیتی خیس کردم
نیم کیلو یه ظرف
یک کیلو یه ظرف 🌸
نون امون تموم شده بود سه چهار تا برای صبحونه مونده بود که صبحونه رو زود خوردم گفتم آماده شم برم نانوایی🌸
چون فردا جمعه است مجبور نشم که از مغازه بگیریم
قرار بود دوتا ورقه از بیرون کپی بگیرم برای دخترم معلمشون خواسته بود
که دخترم گفت منم باهات میام ❤️
رفتیم مادر و دختری نوبت گذاشتیم تو نونوایی
بعد رفتیم ورقه ها رو در آوردیم ۱۰/۰۰۰
آهان ...نگین ده تومن چیه ،بیست تومن چیه
همین ده تومن نباشه باید تو دست مینوشت تو دفتر 😀پس ارزش و قدر پولهاتون رو بدونین ✅
که هر رقم در جای خود از ارزش بالایی برخوردارِ ✅به قولِ مادر همسرم
که همیشه میگه ( بالا تیکه تیکیَه دایاخدی ) یعنی تومن به تومن بند ...
خلاصه بعد رفتیم سبزی آش گرفتیم ،درسته تو فریزر داشتم
ولی اون لحظه که بیرون بودم و سبزی خیلی گرون نشده فعلا
یه کیلو هم گرفتم ،که مجبور بشم اینو پاک کنم بذارم یخچال از قبلی ها بردارم که برام غنیمت بشه 🌸
تو روزهای آینده گاها مدرسه ها تعطیل میشه و یا سرما و برف هست که آدم نمیخواد از خونه بره بیرون
و صد البته گرون در فصل زمستان ✅
یک کیلو هم سبزی گرفتم شد ۷۰/۰۰۰
بعد پیاز لازم داشتم مغازه کیلویی ۳۵تومن بود
ولی نگرفتم ،رفتیم از طبق فروشی گرفتم کیلویی ۲۵..دو کیلو شد ۵۰/۰۰۰
خب اون تفاوت قیمت ها ،همیشه میره یه باکس دارم به اسم ،باکس پس انداز طلایی 😍اراده ی فولادی
رفت به باکس که زیادتر شد بزنم پول کیف میلی تا طلا بگیرم 😍
بچه ها من اینجا به هیچ کس تبلیغ نمیکنم که از میلی طلا بگیره ،من پول های ریز ریزم رو میذارم میلی و پولهای نسبتا درست رو از صندوق طلا ،عیار و طلا میگیرم
چون میلی راحتتر هستم و ۲۴ساعت میتونی خرید و فروش کنی ..و از همه مهمتر وقتی فروختی تو چند ساعت میشینه به حسابت
ولی بورس مال کارگزاری آگاه اینطوری نیست سه روز طول میکشه تا بفروشی بشینه به حساب 👌از یه جهت خوبه یه جهت بد
به خاطر همون من با میلی راحتتر هستم ولی هیچ وقت ریسک نمیکنم به مبلغ زیادی ازش خرید بزنم ✅همون چند صد سوت تا ی گرم ...
خب و اما ادامه ی کارها
لوبیا چیتی ها رو که خیس کرده بودم اونی که زیادتر بود همینطوری بسته بندی کردم گذاشتم فریزر ،من خام میذارم برای خورشت ،که همراه گوشت میذارم میپزه برای قرمه سبزی ✅
ولی برای آش یه مقدار همیشه آماده و پخته شده دارم تو فریزر. ✅
دو کیلو شیر گرفتم ،نصف کردم ،یک کیلو برای ماست
یک کیلو برای صبحونه ...اینم ۶۰/۰۰۰
بعد نشستم به درس بچه ام رسیدم ♥️از دیروز ناهار قرمه سبزی داشتیم اونو هم واسه ناهار خوردیم
شروع کردم از ساعت چهار و نیم به بار گذاشتن آش که قشنگ تا شب جا بیوفته 😋جاتون خالی
همسرم از سرکار اومد ❤️صاحب کار یه مقدار انگور داده بود
خدا به باغشون برکت بده
همون لحظه دستامو بردم بالا و گفتم خدایا ممنون و متشکرم از تو که بی حساب کتاب نعماتت رو وارد زندگی ام میکنی 🤲
زود دست به کار شدم همون لحظه که ..نمونه تو دست و پا دیدم یه مقدارش دونه ،دونه شده ته سبد یه مقدار هم با خوشه هست 🌸
خوشه ها رو چیدم تو یه ظرف زود از تِراس خونه که درخت انگور اومده بالا ،رفتم چندتایی از برگ هاش رو چیدم چندتایی گذاشتم روی انگورها که خراب و پژمرده نشه
اونایی هم که دون ،دون شده بود رو ریختم تو یه ظرف که اول اونارو بخوریم برای صبحونه بعد از تموم شدن اون یکی ها رو ✅
اونجا رو نمیدونم اینجا از ۱۳۰هست کیلویی برو تا ۲۵۰
بعد از،، چایی تازه دم شده دادم به همسر جان ❤️
گفتم زحمت دخترمون با تو که منم بشینم هم پای کارم
هم شام رو آماده کنم براتون ❤️
تو این فاصله یه نگه به نخود هایی که گذاشته بودم بپزه انداختم دیدم بله قشنگ عالی پخته
یه پیاله کشیدم برای بچه ها ...مابقی رو جدا کردم که خنک بشه بذارم فریزر 🌸 در حالیکه خم شدم یه بوسه از گونه اش برداشتم گفتم ❤️ گفتم عشقم خبر داری که سهام عدالت ها رو ریختند ؟😍اونم برسه به معصومه ؟
که خداوند به مالش برکت بده
برگشت گفت من دارو ندارم مالِ تو ❤️در حالیکه کارت رو از کیف مدارکش در آورد بده بهم ❤️ گفتم تو هم هیچ میدونی من خودمم مالِ تو اَم ؟❤️
خلاصه که کارت رو ازش گرفتم 😁🤣رفت
@royayezendegi
ادامه دارد