تجربه سقط در هفته پانزدهم

من قبلا تجربه سقط خود به خود تو هفته ۹ که جنین رشد کندی داشت داشتم. اون زمان از ابتدا خونریزی و لک داشتم و در طول هفته ۹ خونریزی بیشتر شد و در عرض یک هفته با دفع لخته و خون زیاد و بدون ذره ای درد سقط شد. 

اما در مورد بارداری دوم با دادن همه ازمایشها پیش متخصص پریناتولوژی و داروهای لازم که تاپیک قبلی گفتم بارداری تا هفته ۱۵ ادامه پیدا کرد و بطرز عجیبی بدون نشتی آب در این هفته متوجه شدیم کیسه آب ذره ای مایع نداره هفته های قبل نرمال بود. علت رو هنوز نمیدونم. به چند سونوگراف و بیمارستان مراجعه کردیم و خوب نتیجه همون بود و ختم بارداری صادر شد. من با توجه به سقط قبلی ترجیح میدادم اینکارو تو خونه انجام بدم اما دکتر خودم گفت بیمارستان بهتره که در ادامه میگم واقعا هم بهتره. من صبح ساعت ۶ رفتم بیمارستان و ساعت ۸ تمام کارهای پذیرش انجام شد و بستری شدم. ساعت ۹ دو عدد قرص واژینال دریافت کردم تا ساعت ۱۱ درد خاصی نداشتم ساعت ۱۱ صبح تا ۱ دردهای خفیف پریودی داشتم. تا اینکه دردها کمی بیشتد شد و همون حدود بود که خونریزی رقیق شروع شد.تا ساعت کمی مونده به ۳ دردها قابل تحمل بود ولی از همون حدود دردها به مدت ۲۰ دقیقه خیلی زیاد شد واقعا سخت بود اینموقع بود که دکترم رسید و من معاینه کرد و گفت جنین تو دهانه رحمه. بزار درش بیارم که بعد این تا حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه واقعا درد برای من خیلی زیاد بود و سختترین تجربه زندگیم بود. اول جنین و بعد جفت خارج کردن و دردها به شدت کم شد. بعد هم پرستارها و ماماها همه کارارو کردن و لباسهام مرتب کردن و برگشتم رو تخت تا شب چندیدن سرم دریافت کردم و داروهای آنتی بیوتیک و مایعات مصرف کردم سونوگرافی شدم و بقایا کمی در حال دفع بود و دکترم ساعت ۱۱ شب حق انتخاب داد که شب مرخص بشم یا فردا صبح برگردم که من با رضایت خودم شب مرخص شدم. و قرصهام مترونیدازول. آهن و داکسی سایکلین گرفتم که فعلا مصرف میکنم

از نظر من اگر تو هفته های بالا هستید یا حتی تو هفته های پایین هستید ولی هیچ لک و خونریزی ندارید برای سقط بیمارستان خصوصی رو انتخاب کنید. چون سقط واقعا سخته و تنهایی به سختی از پسش برمیاید. ممکنه شدیدا خونریزی کنید و جونتون به خطر بیوفته. اونجا کمکتون میکنن دارو میگیرید و تحت نظرید. قبل سقط با ترسهایی مواجه هستید که اونا تجربه دارن و میتونن در مدیریتش کمکتون کنن. بعد سقط بلافاصله سونو میشید و مزیت بزرگیه. کادر بیمارستانی که من بودم واقعا همدلی و انسانیت زیادی داشتن امیدوارم همیشه سلامت باشن. اخر اینکه بار روانی سقط زیاده اون‌خاطرات بد تو خونتون اتفاق نیوفته روانتون کمی بهتره. نوشتن اینا سخت بود ولی امیدوارم کمکی به کسی که نیاز داره کرده باشم

 برام دعا کنید این روزهای سخت رو بگذرونم.

نمیدونم چرا یادم رفت ساعت ۳ ظهر بعد ۶ ساعت دوز دوم دو تا قرص هم به صورت زیرزبانی دریافت کردم ولی چون سقط من از همون ۳ شروع شد فکر میکنم اثر همون دوزهای اول بود

ممنونم عزیزم

[QUOTE=337415993]سلام عزیزم من اخراذر ماه بچم که 16هفتش تموم شده بود رو سقط کردم طفلی ضربان قلبش وایستاده بود بچه ...[/

امیدوارم خدا جاش براتون سبز کنه و دل شکسته ت التیام بده