همش تکرار میکنم و غر میزنم
فراموشم نمیشه اذیتم میکنه
ادم ساکتی هم هستم روبروشون نمیتونم جواب بدم...
هربار ک تکرار میکنم گریه میکنم انگار همین الان بوده ، انگار ن انگار ۸سال گذشته .....
اگر میشه کمکم کنید
چ کارایی بکنم
میخام زندگیم ارومتر بشه...
یه مدته اینجوری شدم زیادی تکرار میکنم
من مثل شما بودم همش نشخوار ذهنی وسردرد وتپش قلب آخرش بخودم اومدم گفتم ببین اونا اصلا ارزش حتی یه دقیقه از زمان منو ندارن که بهشون فکر کنم هربار اومدن توی ذهنم این جمله روشاید اولاش صدبار در طول روز بخودم میگفتم کم کم رها شدم وحالم خیلی بهتر شد اولاش سخته ولی نتیجه ش عالیه
تو رو خدا چ کار میکنی در طول روز ؟
چ جوری تونسی؟
واااااااااییییییییی اگر بدونی چقدر ذهنم درگیرشه
تا اندازه ای پیش میره از درون بدنم گُر گرفتگی پیدا میکنم از اعصابم میزنه ب کتفم میگیره میگرنم دارم...
اوضام وحشتناکه
خودم خودمو دارم نابود میکنم
اول یه صلوات شمار بگیر وقتی یادت میان شروع کن ذکری صلواتی ...بگو بعد آروم آروم بخودت بگو مگه اینا کی ن که کل روزمو با فکرشون حروم کنم تا میان توی ذهنت مثل یه جارو برقی جاروشون کن بریز بیرون چند روز سخته خسته میشی همش میخوای بگی نمیشه ولی تحمل کن میشه
