ولی این ازخود گذشتگی بیش از حد ،برای آدمی مثل همسر تو
پنهان کاری میکنه ..دروغ میگه و قدرشناس نیست نه تنها کمک نیست بلکه بهش ضربه میزنه .چون رفتار تو و اینکه هر دفعه کوتاه میای باعث شده که خودمحوری همسرت ،بیشتر بشه .
یک شعاری توی،خانواده درمانی داریم و اون اینه :اگر قرار باشه که یک سیستمی مثل خانواده ،با له شدن یک شخص ،حفظ بشه به درد نمیخوره ....درصورتی که شعار سنتی توی جامعه برعکسه و میگن به هر طریقی،شده سیستم رو حفظ کنید حتی اگر اون شخص له بشه .!!!
به هر حال چون تو این طرحواره ها رو داری حتی اگر جدا بشی هم باز غصه میخوری،و عذاب وجدان میگیری ..حتی اگر طلاق بگیری و بخوای دوباره ازدواج کنی بازهم جذب یه آدمی میشی که عین همین همسرت باشه چون ما جذب آدمایی میشیم که طرحواره های مارو فعال میکنند.
توصیه من بهت اینه که به هیچ عنوان فعلا بچه دار نشو ،دنبال کارهای آزمون و استخدامت برو تا بتونی درآینده روی پای خودت وایسی و به خاطر مسائل مالی مجبور نشی که تو این زندگی بمونی.یه کتابی هم هست که خیلی بهت کمک میکنه حتما حتما اون رو بخون تا خودت رو بهتر بشناسی .ما آدم ها تا وقتی که خودمون رو نشناختیم ممکنه هزاران بار اشتباه کنیم وبلا سرمون بیاد ولی هیچوقت نفهمیم که ریشه مشکل از کجاست..؟؟
زوج درمانی در تخصص من نیست ولی چندتا سوال توی زوج درمانی ازت میپرسن که من برات مینویسم ،بشین فکر کن و صادقانه به خودت جواب بده ..
۵ سال دیگه ،خودت رو توی همین زندگی چطور ارزیابی میکنی ؟
۱۰،سال دیگه چطور ؟اگه شوهرت عوض نشه و ۱۰ سال دیگه هم همین رفتارها رو داشته باشه چی ؟
اگر یکی از دوستان صمیمی ات ،همین شرایط تو رو داشت ،چی بهش میگفتی ؟بهش میگفتی چیکار کنه ؟
سود و زیان ،موندن تو تو این زندگی چیه ؟
جواب این سوال ها رو برای خودت روی کاغذ بنویس و بهشون فکر کن .این بهت بینش بیشتری میده تا بتونی از زاویه بهتری به زندگیت نگاه کنی .