اگر یک قطره اب بودم شاید باران میشدم.....
باران میشدن و میباریدم در باغچه ای که پر از گل رز است .باغچه ای که دختر مو طلایی همسایه کنارس میتسیند و مشق هایس را مینویسد.....شاید هم برف میشدم و ذره ای از یک ادم برفی را میساختم...ادم برفی کوچکی که بچه های مدرسه با یک دنیا ذوق ساخته بودند.....شاید هم میرفتم زیر زمین....همان جایی که خیلی از قطره ها رفته اند.....میتوانستم حتی شبنمی شوم روی گلبرگ گل های مادرم.....