چی بگم
از کجا بگم😭😭
از خنجرهایی که از پشت بهم زدن؟
یا از نمک هایی که همونا رو زخمم پاشیدن؟
از گریه های شبونه و تنهاییم؟
از چی بگم؟
از سکوتی که در مقابل همه ی اینا کردم؟
از خدایی که همه ی اینا رو دید و همشونو به خودش واگذار کردم
چرا خدا صدامو نمیشنوه؟
در اوج ناامیدی بازم ختم قران میگیرم که اروم بشم
اما نمیدونم چرا بازم به غمهام اضافه میشه😢
از هرکسی که حتی فکرشو نمیکردم زخم زبون و نیش و کنایه شنیدم
😭😭😭