اوووووه خوشبحالتون من با شوهرم یک و نیم ماه دوس بودم بعد عقد کردیم 7ماه نامزد موندیم بعدش عروسی گرفتیم... داماد ما اهل یه شهر دیگه ست میگفت شماها فقط منتظرین یه پسره لب تر کنه زود میگیرینش میبرین محضر اسمتونو میچپونین تو شناسنامتون نه آشنایی نه چیزی حالا خودش زمین تا آسمون از آبجیم راضیه ها
کپل من وقتی اومد خواستگاریم خیلی اخمو بود وحشتناک خیلی هم چاقالو وسط اون اخم وحشتتاکش چند مزه پروند که من بخندم بعدها بهم گفت خواستم ببینم وقتی میخندی دندونات چطوری هستن بعد که شوهرم شد خیلی شوخ بود اصلا باورم نمیشد این اخموی کپل منه تو جشن نامزدینون فیلمو که دید گفت خاکبرسرم چقدر شکم من گنده اس تا عقد دو ماه وقت داشتیم 10کیلو کم کرد اینقدر خوشگل شد
😂😂
وای يبار گفتن یه خواستگار مذهبيه پول دار میخواست بیاد خواستگاريم ما خونمون حیاط داره تا مامان بابام رفتن استقبالشون منم جا نماز و انداختم وسط اتاق قامت بستم یعنی اونا پشت من نشسته بودن من میرفتم رکوع بعدش بابام ر ی د به هيکلم
من داداش ندارم ولی یه خواهر دارم عین 10تا داداشه اونموقعا که سنم پایین تر بود چند بار ازم گوشی گرفت بیشعور رفت به مامانم گفت😐
جوری پیگیر کارام بود که اگه داداش بود فک کنم اینجوری نبود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
