یه خواستگارمم واقعا نمیدونم چطور از من خوشش اومده بود. خیییییلی قیافه اش عالی بود. ولی خدایی عقل نداشت همکار بود.
اومده بودن خواستگاری هی مادرش به دختراش میگفت خانم دکتر خانم دکتر هی پسر به خواهراش میگفت خانم دکتر.... بدجور جو دکتر بازی گرفته بود اینارو. آخرش داداشم ازشون پرسید دکترای چی دارن؟ معلوم شد همه از دم دیپلم هستن شووووراشون دکتر هستن
داداشمم شروع کرد از مدارک بالای خانوادگیمون براشون گفت.
خیلی بدم اومده بو مثل عقده ای ها... الکی هی کلاس میذاشتن
صورتم اون موقع ها جوش داشت حالا پوست طرف آیینه بودا. بعد از رفتن خانواده اش یه بارم اومد تنهایی حرف زد میگفت من خودم هیچ مشکلی ندارم ولی خواهرام میگن جوشاش میره؟!!
گفتم وا مگه جذامه جوش دیگه. به خواهراتون بفرمایید نه نمیره....
یه مدت بعدم با یه خانم دکتری ازدواج کرد. لابد دیگه الان خواهراشم داداشی شون رو آقای دکتر صدا میکنن