2777
2789

نمیتونم فراموش کنم و هر لحظه بهش فکر میکنم 

فقط میگم خدایا شکرت تو امروز به من رحم کردی 😭

جلوی باغ سبزی فروشی بودیم با شوهرم و پسر ۲.۵ سالم 

من یه لحظه غافل شدم از پسرم داشتم میگفتم چه سبزی هایی بزاره ....

یهو دیدم پسرم نیست فقط چشم چرخوندمش ندیدمش 

جیغ زدم صداش کردم فکر کردم دزدینش 😭

مردم و زنده شدم 

یهو آقا گفت پسر اونجاست 

پسرم کم مونده بود به خیابون که ماشینا تند تند رد میشدن 

صداش که کردم فرار کرد سمت خیابون 

یه قدم با ماشین فاصله داشت که گرفتمش 

دو بار مردم و زنده شدم 

بچم همه امید من به زندگی 

تو رو خدا مواظب بچه هاتون باشید 

بچه منو خدا دوباره بهم داد. 

قربون خدا برم که به من رحم کرد 😔😔😔😔


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دخترمنم یه بار پیش داداشم خواب بود فک کنم ۱سالش بودش.بعدمن داشتم تلوزیون نگاه میکردم یهو بی اختیار بلند شدم دخترم از بغل داداشم کشیدم تا دخترم بلند کردم از زیر بالشتش به عقرب بزرگ سیاه در اومد هیچ وقت یادم نمیره

😡فقط طلاق😡

[QUOTE=336782563]خب خدا رو شکر که بخیر گذشت. همیشه وقتی برای یک کاری میرین یکی دست بچه رو بگیره و حواسش به بچه باشه ا ...[/QUOTE

بخدا من همیشه یا بغلش میکنم یا دستشو میگیرم 

منم گفتم حتما حواس شوهرم هست 

که اونم نبوده 😔 

درس عبرت شد برام 

دخترمنم یه بار پیش داداشم خواب بود فک کنم ۱سالش بودش.بعدمن داشتم تلوزیون نگاه میکردم یهو بی اختیار ب ...

قربون خدا برم 

بخدا منم داشتم میگفتم چه سبزی بزاره 

که یهو یه جرقه اومد به ذهنم گفت امیرعلی نگاه کن 

من نگاه کردم دیدم نیست 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792