نمیدونم طبیعیه یا نه با ۳۵ سال سن یاد بچگی میفتم که شبا تو بغلش میخوابیدم
یک سری چهلم مادربزرگم بود ۹سالم بود مجبور شدم برم خونه یکی از اقوام چون مدرسه ای بودم یک روز بود ولی خیلی بهم سخت گذشت
عصر که داداشم از پادگان برگشت و اومد دنبالم و شب پیشش خوابیدم از ترس جدا شدن هنوز که هنوزه بعد از ۲۶سال اون شیرینی تو خاطرمه
دست روزگار و بازی سرنوشت هم الان سهم من از داداشم هفته ای یک بار ویدئو کال هست