نه از بس جیگرم دراومد که ولش کردم
خودش تو همه چی کوتاهی میکرد، الکی الکی قول میداد ولی ذره ای عمل نمیکرد. یه شب قول داده بود که سر یه تایم دقیقی شب بخیر بگه، فرداش 40 دقیقه دیرتر گفت
دقیقا موقه هایی که باید یه کاری کنن؛ مثلا موقع خونه تکونی، از زیر سنگ بهونه جور میکنن تا از زیر کار دربرن.. یعنی به مسخره ترین حالات های ممکن ، یه دعوای الکی راه میندازن، بعد میگن که خودت میدونی و دیگه کمک نمیکنن و میرن
کلا هرچی میشه هرچیی خودشون کوتاهی میکنن، بعدش تقصیرا رو گردن دیگران میندازن
اینا رو یکی دوتا مورد ندیدم بین 5 - 6 نفر مزد بهمنی کاملا دیدم