2777
2789
عنوان

کارگاه بازیییییی بیاین لطفا کمک

83 بازدید | 20 پست

سلام دوستان من تاپتیک قبلی هم گفتم ولی نیومدین و خب منظورم رو کامل نتونستم بذارم الان اگه هستین بگین  داستان رو بذارم .

تایپ کردم قبلا

تو زیباترین آرزوی منی ❤️

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

مادرم توی خانواده ۸ نفره متولد شده و ۶ تا خواهر برادرن و مامانم دومین فرزند خانواده هستش مامانم قبل از خودش یه خواهرم داشته که توی ۲۳ ساله فوت شده (روحش شاد) الان ۷ نفرن با پدر و مادر

از ابتدای تولد این فرزندان با هم دیگه دعوا میکردن ۳ تا پسر و ۲ دختر

مامانم=فاطمه خالم=مینا

دایی بزرگم=محمد  دایی وسطی= علی. دایی کوچیکه=مهدی

بعد ها بزرگ شدن مامانم که ازدواج کرد با بابام به خیر خوشی بعدش دایی محمدم و بعدش دایی علی و خالم

خالم آخرین بچه هستش و دایی کوچیکم که ۴ سال بزرگتر از خالمه هنوز ازدواج نکرده

وقتی دایی علی میخواست ازدواج کنه دایی محمد ناراضی بود با اون زن ....

حالا بماند دایی محمد هر چی از دهنش در اومده به همه اینا گفته به پدرش به برادرش به خواهراش البته به مامانم نه چون از  مامانم میترسن

به خالم هم کلی حرف بد گفته حتی زنداییم هم همینطور

ما خودمون کلی خوبی در حقشون کردیم

تو زیباترین آرزوی منی ❤️

منت نمی‌ذارم کلا خواهر و برادرن تو سختی ها به درد هم میخورن دیگه

بعد ها سر مسئله که اصلا وجود خارجی نداشت طی حرف های دوست عوضی خالم ،خالم با زن دایی علی و خود دایی علی قهر شد و تاکنون ادامه داره الان ۵ ساله اولا خیلی خوب بودن مثل دوست صمیمی مثل دو تا خواهر یعنی رابطه زندایی و خالم مثل خواهر بود خدا شاهده زنداییم هیچ بدی در حقشون هم نکرد

اون موقع زندایی بزرگم یعنی زن دایی محمد با اونا سر جنگ بود البته این زندااییم خیلی خودشو مهربان و آرام جلوه میده ولی فتنه درج یکی هستاااا که تازه فهمیدم

بعد این از اون حرف میگفت به ما اون از این و ... که ما هم آتش بیار معرکه که نیستیم ساکت موندیم که آدم بده نشیم

بعد حالا قضیه بر عکس شده و خالم با دایی محمد اینا رابطه خیلی خوبی دارن خدا رو شکر ولی یه مسئله هست

تو زیباترین آرزوی منی ❤️

تاپیک قبلی رو خوندم میخواستم بگم بیخیالشون شو دیدم شما میخوای پیگیر سی

«اگر جوابتو نمیدم فکر نکن حق با تو بوده و کم آوردم بدون انقدر از شعورت قطع امید کردم که ترجیح دادم جوابتو ندم پس اگر دیگه ریپلای نکردم خودت درک کن برای چی بوده»

خالم وقتی میخواست نامزد کن ما میدونستیم قضیه رو خالم میومد خونه ما می موند مسافرت میبردیمش و کلی هم خوش می‌گذشت الان هم دوس دارم بیاد

خالم قضیه دوس ایشون رو اول به من گفت که مال ۳ سال پیشه و مامانم همه چی رو راست ک ریس کرد که اینا ازدواج کنن

حتی شوهر خالم منو مثل خواهر خودش میدونست خیلی هم برا کادو میخرید منم به چشم برادری دوس داشتم مثل برادرم بود

قضیه تا اینجا اوکی هست و قضیه خالم با برادرش اصلا به من ربطی نداره من اونا رو گفتم تا مفهوم مطلب جا بیفته

خدا شاهده خوشبختی خالم آرزوی من و خانوادم بود

خالم یه سال نامزد شده تقریبا دوستیش ۲ سال بود

خالم الانم با دایی بزرگم بحثش میشه زنگ میزنه به مامانم میگه ولی نمیدونم چی شده شوهر خالم با من اصلا حرف نمیزنه حتی جواب سلامم رو هم نمیده مگه من چیکار کردم حتی من هیچ پدر و مادرم چی اونا رو هم همینطور با اونا برخورد می‌کنه ها ولی نه مثل قبل خالم اولیه باهامون و حتی دایی محمد و زنداییم هم با خالم بحثشون میشه زنگ میزنه به مامانم میگه مامانم هم نمیخواد این وسط موش بدومونه اصلا کار قشنگی نیست

تو زیباترین آرزوی منی ❤️

من حتی به مامانم هم گفتم به دایی محمد و زنداییم  حسودیم میشه این همه بدی در حق خالم کردن ولی بازم با اونا اوکین حتی الان شوهر خالم مثلا دختر داییم که ۱۰ سالش هس رو میذاره رو چشماش یعنی

و واقعا من حسودیم میشه

میخوام علت یهویی تغیر رفتار رو بدونم

و اینکه اینا پشت سر ما یه چی گفتن و میگن میخوام اونم بدونم که چیههه این خیلی مهمه باعث ایجاد یه سری مشکلات تو خانواده ام شده بود

نگین بیخیال نمیتونم چون زنداییم همه کار میکنه تا خالم رو فقط به سمت خودش بکشونه و ما رو پیشش خراب کنه

اینجا به نظرتون چیکار کنم

نمیخوام بفهمن من میخوام بفهمم کی پشت سر مامان و بابای و حتی خود من اون حرف ها رو زده مثلا با پیج فیکی چیزی

یه روشی بگین بفهمم چرا شوهر خالم با ما مثل دشمن خونی شده و زنداییم داره پز میده هعی

یا مثلا یه دستی بزنم بهشون بلد نیستم که یه دستی هم بزنم بگین شما


نگین بیخیال نمیشه زندگی پدر و مادرم سر این قضیه داره به هم میخوره نگین چی

نمیتونم بگم فقط راهنمایی لطفااااااااا

تو زیباترین آرزوی منی ❤️

باید پیگیر شم عزیزم زندگی پدر و مادرم ممکنه از هم بپاشه سر این ..

چرا خب دو بهم زنی زندایی شما و قهر سوهر خاله چه ربطی به زندگی پدر و مادرت داره؟حرفای ناجور راجب پدر یا مادرت زدن که باعث بدبینیشون بهم سده؟

«اگر جوابتو نمیدم فکر نکن حق با تو بوده و کم آوردم بدون انقدر از شعورت قطع امید کردم که ترجیح دادم جوابتو ندم پس اگر دیگه ریپلای نکردم خودت درک کن برای چی بوده»
چرا خب دو بهم زنی زندایی شما و قهر سوهر خاله چه ربطی به زندگی پدر و مادرت داره؟حرفای ناجور راجب پدر ...

شوهر خالم رفته راجب پدرم چیز های بدی گفته 

و همچنین نشستن پشت سر پدر و مادرم حرف زدن حتی 

 راجب شغل مامانم  باعث شددبابام دیگه نذاره مامانم بره سر کارش 

 بابام از شغلش اخراج بشه 

دعا نوشته آورده 

اخلاقش که عوض شده 

میخوام قضیه رو کاملا  بفهمم و رو کنم 

تو زیباترین آرزوی منی ❤️

شوهر خالم رفته راجب پدرم چیز های بدی گفته  و همچنین نشستن پشت سر پدر و مادرم حرف زدن حتی  ...

حتی بابام افسردگی هم گرفته 

طلسم کرده بودن به زور باطلش کردیم 

اثراتش هم هست هنوز 

اصلا یه وضعی 

من مطمئنم کار خودشه 



تو زیباترین آرزوی منی ❤️

شوهر خالم رفته راجب پدرم چیز های بدی گفته  و همچنین نشستن پشت سر پدر و مادرم حرف زدن حتی  ...

اوهه پس کاملا حق داری چه ادمای عوضی هستن😐

«اگر جوابتو نمیدم فکر نکن حق با تو بوده و کم آوردم بدون انقدر از شعورت قطع امید کردم که ترجیح دادم جوابتو ندم پس اگر دیگه ریپلای نکردم خودت درک کن برای چی بوده»

وایییی اصلا فایده نداره من اگه ماجرای خودمو بهت بگم بیخیال میشی ول کن فامیلو ما هم زندایی ها زندگی همه رو خراب کردن باز کلی طرفدار دارن 

 تیکر بارداری نیست دوستان تیکر اهدافمه 😊بعضی آدما فقط به لطف اینکه قتل غیر قانونیه تا الان زنده موندن!                                                A🤍M.         ❤️‌‌  Vali hal man bâ to khob Misha!❤️کاربری دست دو نفره 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز