سلام به همگی واقعا اصلا حال خوبی ندارم و فک میکنم باید برم پیش روانشناس اما همسرم اصلا قبول نداره و میگه خوشی زده زیر دلت واقعا دست خودم و اینو بگم یه بچه کوچک دارم و گوشیم خودم خراب شده مجبور شدم تا این وقت شب بیدار بمونم که اون بخابه بیام اینجا مامانم کمک نمیکنه
تنها کسی که تو این شرایط میتونه کمکت کنه خودتی .مشاوره های دولتی هستن زنگ میزنی جواب میدن شرایط تو بگو کمکت میکنن از اطرافیانت نخوان چون اونا درکی از این که تو چقدر داری رنج میبری ندارن
از گذشته یه سری موضوع بود مثل یه نفر که باهام بازی کرد و گذاشت رفت و بعد 1هفته من نامزد کردم این مساعل بهم فشار اومد از قبل یکم وسواس فکری داشتم الان میترسم کلا دیوونه بشم زایمان وحشتناکی که داشتمم بی تاثیر نبود
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
از گذشته یه سری موضوع بود مثل یه نفر که باهام بازی کرد و گذاشت رفت و بعد 1هفته من نامزد ...
تمرکزت بزار روی آینده خودت و بچه ات این که بخوای فکر کنی به گذاشت و چنگ بزنی فقط بوی گندش بلند میشه همه آدما دوره های سختی داشتن ولی به هر حال گذاشت هر وقت ذهنت رفت به گذشته با صدای بلند با خودت بگو بس کن بس کن بس کنو شروع کن به آینده خودت و بچه ات فکر کن
از گذشته یه سری موضوع بود مثل یه نفر که باهام بازی کرد و گذاشت رفت و بعد 1هفته من نامزد ...
یه چیزی بگم به نظرم شل کن، رها کن، شوهرت چی میگه بقیه چی میگن مهم نباشه برات یه جوری فکر کن انگار وجود ندارن، دو ماه سه ماه برای خودت وقت بزار، برقص، ارایش کن و چندماهی رو اختصاص بده ب خودت هیچکس مهم تر از خودت نیست، به خدا توکل کن که اسون بگذره برات
تنها کسی که تو این شرایط میتونه کمکت کنه خودتی .مشاوره های دولتی هستن زنگ میزنی جواب میدن شرایط تو ب ...
بغضم جمع شده نمیتر که از همه نفرت پیدا کردم منی که آنقدر مهربون بودم دلم برای بچم میسوزه به شوهرم گفتم میگه چی کم داری خونه ماشین پول بچه شوهر غذا آخه مگه زندگی فقط ایناست
کاش مشکلات خودتو به کسی نگی به شوهرتم نگو وقتی میره به مامانش میگه ، سعی کن بری پیش مشاور کمکت کنه ع ...
مشکل من وقتی شروع شد که از شوهرم نفرت داشتم و فکرشم نکردمکه باهاش ازدواج کنم البته بگم این قضیه سر اون شخص بود که رفتومن کلا افسرده بودموشوهرم مشکل خاصی نداشت یعنی بشدت حالم بد بود با خواهش تمنا منو برد مشاوره بعد مامانش فهمید حلقه رو آورد که میترسیم خودشو دار بزنه مشکل داره