بعد بلند شد گفت وایسا ببینم از پشت دستم و گرفت
گفتم ولم کن و بعدش واااااااااااای های های گریه کردم ، گند زدم به معنای واقعی یادم میاد عصبانی میشم اصن همینطور اشک میریختم
اونم انگار مونده بود گفت تو چقدر پرویی واقعا ، خودت خراب کردی خودتم دست پیش میگیری پس نیوفتی
منم داشتم گریه میکردم گفتم اره تو همینطوری فک کن اصلا واسم مهم نیس چی فک میکنی راجبم وقتی بدون اینکه ازم سوال کنی زدی تو گوشم
خیلی از چشمم افتادی
وای اصلا داشتم انگار خراب تر میکردم همه چیو اصلا در لحظه دست خودم نیست اینجور وقتا
وای هق هق میکردم و به پهنای صورت اشک یادم میاد میخوام خودم و بزنم که انق ضعیفم
دیگ دید من انگار حالم خوب نیس چیزی نگفت گفت بشین و اینا ی لیوان آب بهم داد گفت تو چرا بدون اینکه اجازه بدی من حرف بزنم ، سر لجبازی و اینکه اعصاب من و خورد کنی رفتی مهمونی منم گفتم : وقتی به من چیزی نمیگی منم دیگ واقعا واسم مهم نبست چیکار میکنی
وای اصلا از گریه نفسم بالا نمیومد هر کلمه ای که میگفتم بریده بریده بود واقعااااا خراب کردم بچه ها واقعا خراب کردم بعد انگار یکم ترسیده بود تعجب کرده بود چون تاحالا من و اینجوذی ندیده بود نمیدونم نگرانم شده بود یا چی میگفت چته حالت خوبه ؟ میخوای دراز شی بعدا حرف بزنیم
دیگ منم که دیدم لحنش باهام آرومتره بهتر شدم گفتم نمیخواد
دیگ از اینجا به بعد بهتر حرف زدم
گفتم من بدون تو میتونم ، نمیخوام منتت سرم باشه تو هم بهتر برگردی با همونی که راجبش بهم نمیگی من هیچ عشق و علاقه ای و به زور نمیخوام اگرم الان گریه کردم چون زندگیم تحت فشاره وگرنه مشکلی با کات کردن ندارم ، اونقدری هم با عرضه هستم که از پس خودم و زندگیم بر بیام
بعد گفت یعنی چی الان میخوای کات کنی گفتم اره دیگ اومد نزدیکم نشست گفت ببین هدیه من از دستت واقعا دل شکسته ام که به کنار چون واقعا کار بدی کردی هیچ وقت ازت انتظار نداشتم
جریان مبینا هم ( دختر عمش ) گفت همش دنبالمه و به یه طریقی پشیمونع از اینکه ولم کرده و بعد مهاجرت هیچ سراغی ازم نگرفته منم این چند روز تحت فشار مامانم بودم که برگرد و فلان و چی
اما من بهش گفتم که یه آدم دیگ تو زندگیمه و دیگ حسی به گذشته و به مامانمم میخواستم بگم که تو این رفتارا رو ار خودت نشون دادی
اره حق با توعه من بهت نگفتم اما بالاخره که میگفتم اون موقع که نگفتم اعصابم خورد بود
حالا تو بگو دلیل این رفتارت چی بود که بلند شدی و رفتی مهمونی منم گفتم هیچی حالم و بد کردی بهم خیانت کردی میخواستم حال و هوام عوض شه تو هم که بدترین فحشا رو بهم دادی زدی تو گوشم دیگ بی حساب کردی خودت و
گفت خیلی اشتباه بدی کردی من عاشقتم دست گذاشتی رو نقطه حساسیتم نابودم کردی با این حرکت دیشبت اصلا یادم میوفته اعصابم مبریزه بهم
دیگ صورتم و بوس کرد دستم و بوس کرد گفت ببخشبد که اینکار و کردم حالم خوب نبود تو بدترش کرذی باید اجازه میدادی باهم حرف میزدیم
اسم و جدایی نیار ، قبول کن که تو هم بد اشتباهی کردی و بیا اصلا من و بزن اروم شی دستم بشکنه اگه روزی بخواد روت بلند شه من واقعا دوست دارم نمیدونم چرا باور نمیکنی
دیگ خلاصه حرفاش این بود که عاشقتم تو اشتباه کردی اسم جدایی و نیار