😐😐هی اصرار اصرار ..گفتم بابا من متاهلم چ گیری دادی ..گفت میدونم ...گفتم خوب مرض داری .گفت یهو دیدم خوشم ازت بوده چند بار دیدمت
منم گفتم ی حالی ازت بگیرم تا عمر داری فراموش نکنی
گفتم مگه خودت خار مادر نداری ..گفت خاهشن ادب داشته باش فوش نده ..گفتم پس بهتره برید تا دهنم بیشتر ازین باز نشده..ی بار میگی آشنام منو میشناسی
ی بار میگی نمیشناسی ..الان میگی میخام باهت دوست بشم ..اگه آشنا باشی برات بد میشه..خلاصه کلی فوشش دادم و آخر سر گفت متاسفم برات انگار با ی بچه ۵ ساله چت کردم 😐😐..زدم بلاکش کردم
حس میکنم آشناس 🙁🙁..شوهرم نیست چون اون خواب بود