مثلا اولاش خیلی دوست داشتید همو الان نه
بگبد علت چیه
من من من
اخلاقش ب مرور عوض شد
من حال ندارم یگم چرا
ازدواجمون. زوری بود خودم ۱۷سالمه بعد عقد تصمیم گرفتم. عاشق باشم ولی هربار یه حرفی زد یه کنایه. یه توهینی بهم کرد کلا از چشم افتاد
خب نداشتن تفاهم و شروع بعضی از مشکلات بین دو نفر در حد نرمال طبیعیه خانم
عشق و عاشقي قانون خودشو داره . اولش دختر و پسر جذب ظاهر زيباي همديكه ميشن . ولي به مرور اي جذابيت ها كمرنگ ميشه . اگرتو زندگي به هم احترام بزارن و همديگه رو درك كنن اين عشق از بين نميره . ولي اگر به مرور بخوان به همديگه بي احترامي كنن و رو اعصاب هم راه برن اين عشق از بين ميره .
من.چون بهم خیانت کرده وداعم الخمره ،امابخاطرپسرام مجبورم تحملش کنم
ولگرده
به زور خونه میاد
میگه من زندگیمو دوست دارم
ولی من یه روز به عمرم باشه جبران میکنم
من ، بیست ساله ازدواج کردم خیلی بلاها سرم اوردن خدا ازشون نگذره اوایل دوسش داشتم بخاطر دوست داشتنش به پاش موندم اما اشتباه کردم
از من بر عکس شد اول دوستش نداشتم هیچ حالم ازش بهم مبخورد،ولی الان دوسشش دارم نمی‌دونم دلیلش چیه شاید سنم رفته بالا تو زندگی پخته تر شدم به همه چی نگاه بچگانه که اوایل ازدواج داشتم رو ندارم،۱۷سال از عقدو ازدواجمون میگذره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
